nemogoody

Wednesday, March 14, 2007

بیستون








کوه بهستان که در حدود 2793 متر از سطح دريا ارتفاع دارد در 30 کيلومتري شرق کرمانشاه استوار گرديده است . کوه بهستان از روزگاران باستان شناخته شده بوده است و يونانيان آنرا «بگيستان اروس » مي خواندند
اين کوه در ادوار مختلف به صورت هاي بغستان، بگستان ، بهستان ، بهستون ، بهيستون ، بگيستان و بيستون در متون تاريخ آمده است و امروز نيز به بيستون مشهور است .
بيستون در دورانهاي خيلي قديم مورد توجه و مقدس بوده است . موقعيت طبيعي بيستون که در کنار شاهراه و محل عبور و تلاقي همه راه هاي مغرب ايران قرار گرفته است و چون در دامنه اين کوه سرابهاي فراوان وجود دارد . در اعصار مختلف محل توقف کاروانها و مسافرين بوده است .
در سالهاي گذشته قبل و پس از پيروزي انقلاب اسلامي بخشي از عرصه تاريخي فرهنگي بيستون تحت عنوان بغستان قديم و سه اثر ديگر از جمله کتيبه داريوش ، کاروانسراي صفوي ، و پل صفوي بيستون در فهرست آثار ملي ثبت شده بود . در سال 80 براي بيست و چهار اثر ديگر پرونده ثبتي تهيه و پس از انجام اقدامات اداري در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده اند .
کتيبه بيستون( کتيبه داريوش ) :
در 30 کيلومتري شرق کرمانشاه و در ارتفاع صد متري بر روي صخره اي داريوش کتيبه مشهور خود را حک کرده است که تا سال 1835 کسي از راز آن آگاه نبود . چشمه بيستون محل اطراق کاروانها در دورانهاي مختلف بوده است براي همين کسان زيادي کتيبه داريوش را ديده اند و شرحي از آن را در سفرنامه ها يا خاطراتشان گفته اند . از قديمي ترين آثار درباره اين نوشته ، گفته هاي ديودورسس سيسيلي است که در قرن اول پيش از ميلاد اين حجاري را به الهه سميراميس و صد نيزه داري که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته است بدستور سميراميس در زير نقش برجسته نوشته اي با حروف سرياني نقل کرده اند ديودور با تکيه بر نوشته کتزياس چنين آورده است که صخره مکان مقدسي بوده و به زئوس خداي بزرگ یونانيان تعلق داشته است .
ايزيدور خاراکسي جغرافي نويس باستان درباره راه کاروان رويي که از شرق بابل تا مرزهاي خاوري امپراطوري روم کشيده شده شرحي نوشته و در آن بيستون را باپتانا در ناحيه ، کامبادنا ناميده است و مي نويسد در باپتانا نوشته و تصويري از سميراميس است . و با وجود اختلاف نام بيستون با باپتانا که ايزيدور از آن ياد کرده در يکي بودن آنها کمتر مي توان ترديد داشت چون در کتيبه ، داريوش از ناحيه کامپادنا در سرزمين ماد در محل کتيبه نام برده شده است .


ابن حقول آنرا نقش مکتب خانه اي مي داند که معلم براي تنبيه شاگردانش تسمه اي در دست دارد . گاردان جهانگرد فرانسوي در سال 1794 اين نقش را پيکره دوازده حواري مسيح دانست ، و تصوير فروهر را به مسيح نسبت داد . پورتر در سال 1818 حدس زد که اين نقش ها پيکره شلم نصر و دو سردار و ده سبط ( قبيله ) اسرائيل است که به اسارت افتاده اند . خطر صعود از کوه مانع از آن مي شد که کسي به کتيبه نزديک شود . پورتر تا نيمه راه صعود کرد و طرحي از پيکره ها کشيد . او درباره خطر بالا رفتن از کوه مي گويد " هيچ زماني بدون بيم مرگ از آنجا نمي توان بالا رفت " . بالاخره در سال 1835 اولين کسي که اين صخره را در نورديد راولينسون انگليسي بود که از ستون اول متن فارسي باستان نسخه برداري کرد . او افسر انگليسي مأمور تربيت سربازان شاهي در ايران بود ولي به علت اختلافي که بين دولت ايران و انگليس پيش آمده بود راولينسون مجبور شد ايران را ترک کند . اما در سال 1844 بعد از شرکت در جنگ افغانها (جنگ افغانستان ) مجدد به ايران آمد و بقيه متن فارسي باستان را رونويسي کرد و از ترجمه ايلامي آن که سکايي ، مادي و شوشي جديد نيز خوانده شده نسخه برداري کرد . مطالعات وي در سال 1857 مورد توجه انجمن آسيايي پادشاهي لندن واقع گرديد و به اين ترتيب راز کتيبه بيستون گشوده شده . کار راولينسون سبب شد تا اين کتيبه مورد توجه دانشمندان زيادي قرار گيرد از جمله پروفسور ويليام جکسن از دانشگاه کلمبيا که در سال 1903 از آنجا ديدن کرد و مطالعاتي بر روي کتيبه انجام داد که بيشتر تصحيح کار راولينسون بود . در سال 1904 اولين عکسها توسط لينگ و تامپسون براي موزه بريتانيا گرفته شد و مطالعات مفصل تري در ادامه کار راولينسون انجام شد . سپس در سال 49-1948 ژرژکامرون کتيبه را مجدداً و به طور کامل مورد مطالعه قرار داد . کامرون راه کوچکي را که سابقاً براي رسيدن به نقوش و کتيبه ها در سنگ تراشيده بودند پيدا کرد و کتيبه ديگري را که در طرف راست واقع است و تا آن زمان نسخه برداري نشده بود نسخه برداري کرد که معلوم شد ادامه کتيبه ايلامي است ضمناً کامرون يک قالب تهيه کرد که هم اکنون در دانشگاه ميشيگان است . نتيجه مطالعات اين دانشمند در مورد کتيبه بيستون اين بود که
داراي سه نوع خط فارسي باستان ، ايلامي نو ، بابلي نو يا اکدي مي باشد و پس از رمزگشايي فارسي باستان فهميده شد که تصاوير به داريوش و دو سردارش و ده شورشگر که در اوايل سلطنت او قيام کرده بودند تعلق دارد و شرح سرکوب اين ياغيان مي باشد .

Friday, March 09, 2007

کافه ترانزیت ، حقوق برابر زنان!

سلام بر همگی

راستی چند شب پیش فیلم "کافه ترانزیت "را دوباره بعد از مدت ها دیدم اولین بار در سیتما عصرجدید این فیلم رادیدم ، بماند که این سینما عصرجدید چه خاطراتی دارد.

حالا که حرف روز زن و حق و حقوق برابر است این فیلم برایم معنی جدیدی پیدا کرد .
حق و حقوق زنان ! واقعا دوست دارم بدانم آدمی که دم از آبرو می زند چطور حاضر نیست بدون چشم داشت از آبرویش محافظت کند؟
آن هم چه چشم داشتی!

شش روز مانده به رفتن

سلام برهمگی

باز دوباره نزدیک عید شد و من شش روز دیگر برمی گردم خانه.
چه حس خوبی

Sunday, March 04, 2007

جشن گلدان

سلام بر همگی
تصمیم گرفته بودم که مداوم بنویسم ولی امان از دست این روزگار کج رفتارکه مدام مشکل پیش می آید.
ولی حالا که از این مشکلات رفع شده بهتر است یکی ازعادات پسندیده ایرانیان باستان را که به زودی باید انجام شود یادکنم:جشن گلدان
این اطلاعات را دوستی با ایمیل برایم فرستاده است که با تشکر ازدوست عزیزم این اطلاعات ذیقیمت را با شما تقسیم می کنم:

انجمن دوستداران  یادمان های باستانی آریابوم
جشن گلدان
بهرام روز از اسفندماه برابر با بیستم اسفند در گاهشماری ایرانی

جشن «گلدان» یا «اینجه»، روز آمادهسازی و كاشت گلها و گیاهان در گلدانها و نیز جشن درختكاری.