nemogoody

Monday, December 31, 2007

شب یلدا، چه زود عادت می کنیم

سلام بر همگی

توجه : این پست را برای شب یلدا نوشته بودم که نشد به موقع آن را ارسال کنم ولی حالا که داشتم فایل های کامپیوترم را مرتب می کردم حیفم آمد آن را بدون ارسال پاک کنم .

به این فکر بودم که برای شب یلدا باز دوستی را دعوت کنم و اناری و هندوانه و آجیلی بگذارم و خدا را چه دیدی شاید یک فال حافظ را هم اضافه کنم و باز عکس ها را روی وبلاگ بگذارم و کلی فخر بفروشم که در اوج تنهایی باز هم دوستانی دارم که بشود سنت ها را زنده نگه داشت ولی از بد روزگار آجیلی برایم نمانده بود و سوپر مارکت محل جدید هندوانه نداشت و انارهایش هم بر خلاف اندازه بزرگشان معلوم بود که درون خوبی ندارند.

باز فکر کردم می شود بدون تشریفات !!!!!!!! شب یلدا را برگزار کرد بدون نگرانی به انجام کارهای روزانه پرداختم و در آخر روز هم به ورزش روزانه پرداختم، یک ساعت فعالیت بدنی شدید، از Gym که بیرون آمدم پیام SMS از دوست عزیز دریافت کردم که به دلیل مشغله کاری نمی تواند امشب سر بزند و باشد برای فردا، من هم که حسابی خسته بودم اصلا دلیل قرار را فراموش کرده بودم برای همین کمی هم خوشحال شدم!

این هم شب یلدای من، ولی جالب است که دیگر مثل گذشته احساس دلتنگی نمی کنم و سعی می کنم که با هر اتفاقی و هر موقعیتی از زندگی لذت ببرم. سال اولی که اینجا بودم شب یلدا احساس می کردم که چیزی بر روی سینه ام سنگینی می کند و سالهای بعد با ولعی عجیب سعی دربرگزاری هر چند مختصراین شب داشتم امسال هم در فکر بودم و اگر سوپرمارکت محل یاری می کرد حتما برگزار می کردم ولی حالا هم که برگزار نشده است خیلی احساس حسرت و غبن نمی کنم عجیب است که چه زود عادت می کنیم

شب ژانویه

سلام بر همگی

فردا روز 31 دسامبر است یا به عبارت دیگر شب ژانویه یا به قول این جایی ها New Year’s Eve. این جا برای من بوی عید و سال نو هنوز طرف های مارچ که همان اسفند خودمان است می آید ولی درزمان کریسمس و سال نوی میلادی هیچ دلیلی نمی بینم که خودم را قاطی جماعت خوشحال نکنم و شاد نباشم.

البته کریسمس برای ما که خانواده هایمان در کنارمان نیستند خیلی شور و حال ندارد چون یک واقعه درون خانه ای است. هرچند در این روز و روزگار که خیلی ها تنها هستند و مراکز زیادی به وجود آمده اند که برای این روز مراسم تدارک می بینند و افراد تک و تنها را از آن حس و حال غمزدگی در می آورند. من هم امسال در یکی از این مراسم شرکت کردم و با پرداخت پولی اندک روز کریسمس غم انگیز همیشگی را به یک روز بسیار خوش و خرم تبدیل کردم. ظاهرا از منظور اصلی پست دور شدم بهتر است برگردم سر شب ژانویه!

خلاصه کلام این که برای فردا به اتفاق جمعی که قول داده اند ، قرار است به مرکز شادی و شادمانی برای سال نو مسیحی بروم . امیدوارم که امسال هم مانند سال گذشته خوش بگذرد و با دست پر از عکس برگردم .

Sunday, December 30, 2007

وقفه سه ماهه

سلام بر همگی

با وجودی که هیج وقت جزو وبلاگ نویسان فعال و همیشه به روز نبودم ولی این وقفه سه ماهه بسیار طولانی شد. در این مدت سه ماهه اتفاقات زیادی افتاد طبق معمول قرارداد خانه به پایان رسید و پیدا کردن جای جدید و پس از آن جابجایی و بعد از جابجایی شناسایی منطقه و مسیر یابی وخلاصه آشنایی با همسایه ها و عادت به مکان جدید کلی از وقتم را گرفت.

اتاق جدیدم را دوست دارم گرم است ، آشپزخانه و دستشویی را دوست ندارم چون مانند جای قبلی تمیز نیست، محله جدید به همه جا نزدیک است وبرخلاف محله قبلی همیشه پر از آدم است، سوپرمارکت های محل جدید کوچک اند و به اندازه سوپرمارکت های محل قبل مجهز نیستند. به معنای واقعی کلمه به معنی این کلمه قصار پی بردم : در دنیا هیچ چیز صد در صد نیست.

خلاصه حالا که دستم دوباره به نوشتن باز شده امیدوارم متداوم بنویسم. نوشتن را دوست دارم ولی بعضی وقتها پیش نمی رود