سند اول : پیتر هافمن در کتاب خودش به نام "تاریخ مقاومت آلمان 1933 تا 1945" ذکر کرده که بالغ بر 77000 نفر از افرادی که مناصب دولتی کار می کردند اعدام شدند و ده ها هزار نفر در اردوگاه های کار اجباری .
هیتلر در1939 در برنامه ای تحت کد "تی 4" شروع به کشتار عقب ماندگان ذهنی یا افرادی با معلولیتهای جسمی کرد. که تا سال 1341 بیش از 70000 نفر را کشته بود این افراد نه جهود و نه خارجیان و نه از جاسوسان و مخالفان بودند شهروندان معمولی که از نظر پیشوای بزرگ آلمان لکه ننگی برای نژاد برتر به حساب می آمدند. حتی اگر خود این افراد جزو مخالفان نبوده باشند وابستگانشان طبیعتا بوده اند مگر فرض کنیم که آنها از پیشوای بزرگ بسیار سپاسگذار بوده اند که آنها را از شر وابستگان علیلشان نجات داده.
اینها تنها دونمونه از کشتارهای وسیعی هستند که درآلمان نازی رخ داده اند. برای موارد بیشتر می توانید کمی در جستجو کنید.
به عنوان
سند دیگر می توانید به گزارشی که در بخش انتشارات دانشگاه کمبریج تهیه شده است مراجعه کنید
در سالهای 1933 تا 1939 ، 150000 نفر دستگیر و به بازداشتگاه های نازی ها فرستاده شدند و 30000دیگر اعدام شدند.صفحه چهار
در سال 1942، 200 نفر از هواداران گروه اوهریگ توسط گشتاپو بازداشت و 100 نفر آنها اعدام شدند. صفحه 8
گروه مخالف ارکستر قرمز به رهبری آروید هارناک و هارو شولتز-بویزن و بیشتر به فعالیت اطلاع رسانی و جاسوسی برای گروه های کمونیست و شوروی مشفول بودند دستگیر و اعدام شدند. صفحه 8.
در سال 1942 گروهی به نام باوم به نمایشگاهی که توسط وزارت تبلیغات برگزار کرده بود حمله کردند و قسمتهایی را به آتش کشیدند. گشتاپو به فاصله چند روز آنها را شناسایی و دستگیر کرد و قبل از اعدام شکنجه های وحشتناکی در مورد آنها به کار برد. متاسفانه تعداد ذکر نشده صفحه 9
در ادامه همان بازداشت ها 500 جهود که در برلین زندگی می کردند بدون هیچ وابستگی به این گروه بازداشت و اعدام شدند. صفحه 9
در سال 1944 ، ارنست تالمان که قبل از دستگیریش در سال 1933 رهبر گروه ک پ د بوده است، به همراه 24 نفر دیگر در بازداشتگاه بوخنوالد اعدام شدند صفحه 9
یک فعال کارگری به نام السر که در سال 1939 تلاش به بمبگذاری در مونیخ در سالنی که هیتلر سخنرانی داشت کرده بود که هیتلر بخاطر هوای بد دیر می رسد . السر دستگیر و بلافاصله اعدام می شود. صفحه 10
و در آخرین سندی که می توانم از آن یاد کنم کتابی است به نام "آشویتس دروازه جهنم" متاسفانه نام نویسنده را فراموش کرده ام ولی مترجم آن آفای احمد مرعشی است. این کتاب خاطرات یک پزشک یهودی است که در دانشگاه های آلمان تحصیل کرده است و به همین دلیل شانس این را پیدا می کند که به جای سوختن در کوره ها به کار تحقیقاتی در کمپ ها ادامه دهد. هر چند که داستان اصلی کتاب شرحی است بر ستمی که بر یهودیان رفته ولی در جای جای کتاب ذکر می کند که غیر یهودیان زیادی به کمپ آورده می شدند و در بخش جداگانه ای اسکان می یافتند . این زندانی ها عموما مخالفان و خانواده های آنها بودند که از تغذیه و امکانات رفاهی خوبی برخوردار بودند ولی انواع و اقسام آزمایشات پزشکی و ژنتیکی روی آنها انجام می شد چون از نظر پیشوا هرچند که روان این افراد پوسیده بوده است ، ظاهرا به دلیل مخالفت با پیشوا، ولی ازنظر جسمی و ژنتیکی به نژاد برتر تعلق داشتند و می شد مانند موش آزمایشگاهی از آنها استفاده کرد.