درد چیست و درمان کجاست؟
سلام بر همگی
این پست را در جواب وبلاگ "حزب جوانان زیر آفتاب" می نویسم مربوط به دو پست ایشان در تاریخ های یکشنبه 21 خرداد و چهارشنبه 24 خرداد.
بله متاسفانه در قوانین حکومتی به حقوق زنان اجحاف زیادی شده است ولی دلیل عمده جنس دوم بودن زنان از نظر ریشه های تاریخی به زمان تسلط اقوام ترک بر می گردد . البته اگر این را توهین می دانی قبل از اینکه رگ گردن متورم شود به کتاب های جامعه شناسی رجوع کنید که تاثیر اقوام مختلف در شکل گیری فرهنگ مشترک را مورد بررسی قرار داده اند. به صورت کامل با دلیل و برهان این را به شما ثابت می کند . و من هم امیدوارم حداقل شما جزو مردانی باشید که برای احقاق حقوق زنان و درمان این درد عمیق و ریشه ای حرکت کنید.
در مورد ظلم به کرد ها هم کافی است ببینی چقدر حقوقشان در آذربایجان غربی از طرف ترکها رعایت شده در نوشته های سایر وبلاگ نویسان ترک ،که صد البته خواهی گفت آنها را نمی شناسی نباید گفتار آنها را به حساب شما گذاشت ، از اینکه به مناطق کرد نشین آذربایجان غربی زیاد از حد اشاره شود ناراحت هستند . البته آذربایجان غربی مثال بسیاری خوبی است. فرض کن آذربایجان غربی و شرقی مستقل شوند وضعیت کردهای مقیم آنجا چه میشود آیا در صورتی که زبان رسمی آذربایجان ترکی است به کردها اجازه داده می شود زبان مادری خودر ا به کار ببرند؟ یا وقتی ترکها نیز شیعه هستند چه دردی از کردهای سنی دوا می کنند.
شمال غربی کشور ترک هستند، شمال کشور گیلک ، مازندارانی، و ... هستند شمال شرقی کشور خراسانی هستند که صددرصد فارس به حساب نمی آیند. غرب کشور کرد و لر و سایرین هستند. جنوب شرقی بلوچ هستند. جنوب و جنوب غربی عرب هستند. منطقه وسیعی از مرکز کویر است و البته کرمانی و یزدی از آنجایی که لهجه و گویش خود را دارند بعید به نظر می رسد که فارس به حساب بیایند می ماند شیراز که با وجود گویش و لهجه متفاوتشان به دلیل استان فارس بودن چاره ای ندارند و باید فارس باشند و همچنین تهران که پایتختی است که ترکها برای فارسها ساختند! با توجه به خیل عظیم مهاجرت دیگر حرفی باقی نمی ماند که تهران متعلق به همه اقوام است نه تنها تهرانی های اصیل! لطفا برای من بی اطلاع زورگوی بی منطق که نمی دانم کی و کجا و چگونه به همه این اقوام بی حرمتی کرده ام و بگویید منظورتان از اکثریت زورگوی فارس زبان که فرهنگ بی ارزش خوب را به اجبار بر فرهنگ غنی سایر اقوام مسلط کرده اند چه کسانی هستند؟
درد، درد تفاوت زبان و دین و مذهب و قومیت نیست درد، درد تعصب خشک و عمیق و بسته بودن درهای تفاهم است.
این پست را در جواب وبلاگ "حزب جوانان زیر آفتاب" می نویسم مربوط به دو پست ایشان در تاریخ های یکشنبه 21 خرداد و چهارشنبه 24 خرداد.
بله متاسفانه در قوانین حکومتی به حقوق زنان اجحاف زیادی شده است ولی دلیل عمده جنس دوم بودن زنان از نظر ریشه های تاریخی به زمان تسلط اقوام ترک بر می گردد . البته اگر این را توهین می دانی قبل از اینکه رگ گردن متورم شود به کتاب های جامعه شناسی رجوع کنید که تاثیر اقوام مختلف در شکل گیری فرهنگ مشترک را مورد بررسی قرار داده اند. به صورت کامل با دلیل و برهان این را به شما ثابت می کند . و من هم امیدوارم حداقل شما جزو مردانی باشید که برای احقاق حقوق زنان و درمان این درد عمیق و ریشه ای حرکت کنید.
در مورد ظلم به کرد ها هم کافی است ببینی چقدر حقوقشان در آذربایجان غربی از طرف ترکها رعایت شده در نوشته های سایر وبلاگ نویسان ترک ،که صد البته خواهی گفت آنها را نمی شناسی نباید گفتار آنها را به حساب شما گذاشت ، از اینکه به مناطق کرد نشین آذربایجان غربی زیاد از حد اشاره شود ناراحت هستند . البته آذربایجان غربی مثال بسیاری خوبی است. فرض کن آذربایجان غربی و شرقی مستقل شوند وضعیت کردهای مقیم آنجا چه میشود آیا در صورتی که زبان رسمی آذربایجان ترکی است به کردها اجازه داده می شود زبان مادری خودر ا به کار ببرند؟ یا وقتی ترکها نیز شیعه هستند چه دردی از کردهای سنی دوا می کنند.
شمال غربی کشور ترک هستند، شمال کشور گیلک ، مازندارانی، و ... هستند شمال شرقی کشور خراسانی هستند که صددرصد فارس به حساب نمی آیند. غرب کشور کرد و لر و سایرین هستند. جنوب شرقی بلوچ هستند. جنوب و جنوب غربی عرب هستند. منطقه وسیعی از مرکز کویر است و البته کرمانی و یزدی از آنجایی که لهجه و گویش خود را دارند بعید به نظر می رسد که فارس به حساب بیایند می ماند شیراز که با وجود گویش و لهجه متفاوتشان به دلیل استان فارس بودن چاره ای ندارند و باید فارس باشند و همچنین تهران که پایتختی است که ترکها برای فارسها ساختند! با توجه به خیل عظیم مهاجرت دیگر حرفی باقی نمی ماند که تهران متعلق به همه اقوام است نه تنها تهرانی های اصیل! لطفا برای من بی اطلاع زورگوی بی منطق که نمی دانم کی و کجا و چگونه به همه این اقوام بی حرمتی کرده ام و بگویید منظورتان از اکثریت زورگوی فارس زبان که فرهنگ بی ارزش خوب را به اجبار بر فرهنگ غنی سایر اقوام مسلط کرده اند چه کسانی هستند؟
درد، درد تفاوت زبان و دین و مذهب و قومیت نیست درد، درد تعصب خشک و عمیق و بسته بودن درهای تفاهم است.
5 Comments:
دوست عزیز سلام. اول لازم می دونم در مورد مطلب قبلیم باهات حرف بزنم.روی نوشته من خطاب به همه فارسها نبود. اول مطلب هم اشاره کرده بودم که اگه می گم فارس فقط منظورم نژادپرستان فارس هست نه همه فارسها چون بهترین دوستان من فارس زبان هستند. من معتقدم در این دنیایی که الان به شدت کوچیک شده باید به فرهنگای مختلف احترام گذاشت. در اون مطلب خطاب من به نژادپرستانی بود که قوم فارس رو برتر از همه میدونستن. وگرنه من ترک هم موسیقی بنیامین گوش می دهم و هم اندی و معین و شجریان و در کنارش ترکی و حق هم ندارم کسی رو از شنیدن نوع خاصی از موسیقی منع کنم.
اما در مورد اختلاف حاکم بین کردها و ترکها باز هم من مقصر رو فارسهای نژادپرست و نه همه فارسا می دونم. وقتی کردها نمی تونستن به زبان خودشون بخونن و بنویسن واز طرفی مسولین کردها رو غیربومی انتخاب میکردند ناراحتی بین اونا به وجود اومد. از طرفی نژادپرست در هرقومی هست. کردهای ناراضی از حکومت به یاری این نژادپرستا دراومدن و شدن فرقه کومله و دموکرات و چون فارسی در منطقه نبود که به جنگش برن دست به کشتار ترکها زدن. ترکها هم مقابله کردن و خونریزی زیادی اتفاق افتاد. و اختلافات شدید قومی از اون به بعد برروابط ترک و کرد سایه انداخت
موسیقی وبلاگم را به فراخور حال و هوای روحی خودم عوض می کنم. از زمانی که در وبلاگم موسیقی گذاشته ام از ترکی و فارسی به تناوب استفاده کرده ام. من هیچوقت منکر ارزشهای موسیقی فارها نشده ام. اما میدانی درد چیست؟ درد این است که من ترک به عنوان یک ایرانی باید برای تغییرنام خلیج فارس اعتراض کنم اما یک فارس گویا مرا هموطن خود نمی داند که در مقابل توهین سایر همشهریانش به ترکها از حقوق من دفاع کند. درد این است که اگر برای تغییر نام خلیج فارس اعتراض کنم دفاع از فرهنگ اصیل ایرانی است اما اگر من ترک در مقابل تغییر نام شهرها و روستاهای آذربایجان که از ترکی به فارسی تغییر می یابند اعتراض کنم مرا متعصب و عقده ای می خوانند.
در ضمن اصلا دوست ندارم مسایل شخصی و خانوادگی رو مطرح کنم اما در فامیل ما هم ترک هست و هم کرد و هم فارس. نزدیکترین فرد به خانواده ما یک کرد است که اتفاقا بیشتر از خیلی از اعضای فامیل او را دوست دارم.
دوست عزيز مطالبت را به تمامي منطقي يافتم ... كم كم دارم يكي از مشريان وبلاگت ميشم ...در رابطه با امضا خليج فارس ! راستش ديشب رفتم امضا كنم ديدم متن اصلي انگليسيه براي همين گذاشتم سر فرصت بخونمش و امضا كنم چون هرچي باشه ما حسابدارا اول بايد هرچيزي رو بخونيم بعدش امضا كنيم ;)
Post a Comment
<< Home